معنی سلول شناسی

حل جدول

سلول شناسی

سیتولوژی


سلول

یاخته

لغت نامه دهخدا

سلول

سلول. [س ِل ْ لو] (فرانسوی، اِ) موجودات زنده با وجود اختلاف شکل و صفاتی که ظاهر میسازند همگی از عناصر کوچکی به اسم سلول ساخته شده اند که ساختمان آن در جانوران و گیاهان تقریباً به یک نوع است. علمی که مبنای آن بر تحقیق کیفیات سلولی است، سیتولوژی نامیده شده که اساس زیست شناسی جدید میباشد و در نیم قرن اخیر بواسطه ٔ تحقیقات و تجسسات دانشمندان بسط فوق العاده یافته و چون به اصل حیات بستگی دارد اهمیت زیاد پیدا نموده است، سلول در 1667 م. بواسطه ربرت هوک کشف گردیده و در 1824 م. دوتروشه آنرا چنین تعریف کرد: «سلولها عناصر مستقل و آزادی هستند که جمیع بافتهای جانوری و گیاهی را تشکیل داده و ممکنست کاملاً به یکدیگر چسبیده و یا فاصله ٔ بین آنها موجود باشد»... ساختمان سلول - سلولهای حیوانی از چهار قسمت، سیتوپلاسم، سانتروزوم و هسته و شامه سلولی درست شده اند. (از جانورشناسی عمومی فاطمی صص 4- 6). یاخته. (فرهنگستان). سلولها بر چند نوع هستند:
1- سلولهای ترشح کننده.
2- سلولهای آنکس
3- سلول ابتدایی.
4- سلولهای ابتدائی پوست.
5- سلولهای ابتدایی استوانه ٔ مرکزی.
سلولهای دیگر به اسم سلول مادر، سلول مجرا، سلول معبر، سلول مولد، سلول غده، سلول همراه نیز وجود دارد. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 32، 176، 143، 287، 289، 288، 291، 296، 321، 436، 461، 476، 478، 479، 466، جانورشناسی عمومی ص 202 ج 1 ص 5. و رجوع به یاخته شود.


شناسی

شناسی. [ش ِ] (حامص) به صورت ترکیب به معنی شناسایی و آگاهی به کار می رود و ترکیبات ذیل در آن هست:
- آب شناسی. آدم شناسی. انجم شناسی. ایران شناسی.جمجمه شناسی. جنگل شناسی. جواهرشناسی. جوهرشناسی. حق شناسی. حیوان شناسی. خاک شناسی. خاورشناسی. خداشناسی. خطشناسی. خودشناسی. روانشناسی. زمین شناسی. سبک شناسی. ستاره شناسی. سخن شناسی. سکه شناسی. سنگ شناسی. شرق شناسی. شعرشناسی. عرب شناسی. قبله شناسی. قیافه شناسی. کتاب شناسی. گوهرشناسی. مردم شناسی. معدن شناسی. میکرب شناسی.نبات شناسی. نمک شناسی. وقت شناسی. هواشناسی.
و رجوع به ترکیبات شناس شود.


نسج شناسی

نسج شناسی. [ن َ ش ِ] (حامص مرکب) عمل نسج شناس. بافت شناسی. رجوع به بافت شناسی شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

سلول

واحد ساختمانی بدن جانداران موجودات زنده و صفاتی که ظاهر می سازند همگی از عناصر کوچکی باسم سلول ساخته شده اند که ساختمان آن در جانوران و گیاهان تقریباً به یک نوع است


معدن شناسی

کان شناسی کان شناسی.


وقت شناسی

‎ گاه شناسی، جاور شناسی، ستاره شناسی ‎ شناساسی زمان و موقع هر کار موقع شناسی، علم بساعات و فصول و از منه، نجوم ستاره شناسی، غنیمت شمردن دم ابن الوقتی.


حق شناسی

‎ نمک شناسی، ارج شناسی سپاسداری ‎ اعتقاد بحقیقت و راستی، خدا شناسی، ادای حق کسی قدر دانی.

فرهنگ معین

سلول

یاخته، عنصر اصلی بدن در موجودات زنده، حجره، اتاق کوچکی که زندانی در آن نگهداری می شود. [خوانش: (س لُ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

سلول

کوچک‌ترین واحد سازندۀ بدن موجود زنده که می‌تواند به‌طور مستقل عمل کند، یاخته،
زندان یک‌نفری،

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سلول

یاخته

مترادف و متضاد زبان فارسی

سلول

یاخته، بند، حبس، زندان، محبس

فارسی به عربی

سلول

خلیه

معادل ابجد

سلول شناسی

547

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری